آرام بودم ساکت بودم شاد بودم تنها بودم ... تو امدی شاد بودی شلوغ بودی وسوسه بودی
تنها بودی کنارم ماندی جذاب شدی غمگین شدی ... مرا خواندی عاشق شدی مهربان شدی
تنها بودی کنارم ماندی جذاب شدی غمگین شدی ... مرا خواندی عاشق شدی مهربان شدی
دلسوز و پر هیجان و آرام در دلم جا گرفتی ... غمگین شدم حساس و مهربان جرقه شدم عاشق شدم
تنها شدم غمگین و افسرده بهت زده و گیج و با تمام وجود فریادت کردم
اما باز تو رفتی
محزون شدم دلگیر افسرده و عصبی تو را خواندم
اما تو رفته بودی فریادت کردم
تنها شدم غمگین و افسرده بهت زده و گیج و با تمام وجود فریادت کردم
اما باز تو رفتی
محزون شدم دلگیر افسرده و عصبی تو را خواندم
اما تو رفته بودی فریادت کردم
نبودی
گریه کردم …..هیچ ….. متنفر شدم از تمام احساسی که تو را میخواند منزجر
و تو همچنان نبودی
افسرده شدم تنها شدم غایب شدی انتقام شدم
بگذار شیپور ها بدمند و هر چه دل تنگشان می خواهد فریاد زنند بگذار به همه بگویند بگذار همه بفهمند
این روزها دلم جریحه دار است از آنها که روی در رویم ایستادند
چشم به چشمانم دوختند و دروغ را فریاد زدند حتی برای تبرعه ی خود مرا به بازی گرفتند ... چه زشت بازی هولناکی
بدتر از آنها کسانی که با بی توجهی دلم را آزردند آنها که دوستشان داشتم و قلبم را تکه تکه کردند و به آنها بخشیدم ولی رفتند و تکه های دلم را باز پس ندادند
بدتر از آنها کسانی که با بی توجهی دلم را آزردند آنها که دوستشان داشتم و قلبم را تکه تکه کردند و به آنها بخشیدم ولی رفتند و تکه های دلم را باز پس ندادند
منتظرشان بودم ولی دیگر نخواهم بود ...از پشت خنجرم زدند و بی صدا رفتند بگذار بروند خیالی نیست آنهایی که خاطرات کودکی ام در پسشان بود آنهایی که بازی هایم بدون آنها معنی نداشت …آنها که چون خواهرم بودند ….آنهایی که در نقاب دوست بودند
در بند آن نباش که شنید یا نشنید !!!
ما را غمی نیست بی خیال شد هر آنچه که شد
بگذار قلب من زشت ترین قلب دنیا باشد
بگذار زشت ترین قلب دنیا مال من باشد قلبی تکه تکه پر از زخم قلبی چند رنگ قلبی از چند جنس می دانی چرا ؟
برخی دلم را زخمی کردند من دلم را قطعه قطعه کردم و هر تکه ای را به کسی دادم گاهی به زور قلبم را پاره کردند و دزدیدند گاهی هم کسانی از روی ارادت و شاید دلسوزی تکه هایی از دلشان را به من دادند تا شاید مرهمی باشد این دل خسته را
برخی دلم را زخمی کردند من دلم را قطعه قطعه کردم و هر تکه ای را به کسی دادم گاهی به زور قلبم را پاره کردند و دزدیدند گاهی هم کسانی از روی ارادت و شاید دلسوزی تکه هایی از دلشان را به من دادند تا شاید مرهمی باشد این دل خسته را
برای همین ها بود که قلبم زشت و درهم و چند رنگ و پر از زخم و چاله چوله شد
قلبی سیاه و سرخ و رنگی بیگانه و خونی و زخمی
پ.ن : هرکیو میبینم دیگه شبیه تو ... یا ... چشمهای من از دوری تو گیجه
پ.ن : همش میگن درست میشه ... دیگه امید ندارم دست های مهربونت رو بازم توی دست هام بذارم
پ.ن : خدا هرچی بهم بده دیگه دوست ندارم ... میخواهم گل جدایت رو روی طاقچه امون بکارم
همه سالگرد دوستی میگیرن ... من باید هفت گــــــــــــرد جدایــــی بگیرم ... هفته پیش همچین روزی ساعت 2 اومدم برای صحبت
تا ساعت 4 یا 4:30 طول کشید ... نشستی توی چشام نگاه کردی گفتی : از همین الان از امروز از این ساعت از این تاریخ
من با تو هیچ رابطه ای ندارم ... یادته فقط نگاهت کردم حتی گریه نکردم ... یادته خندیدم یادته اعصبانی شدی ؟
چون داغون بودم چون برام غییر قابل هضم بود چون باورم نمیشد ... من برای محکم کردن رابطه اومده بودم ... انقده اعصبانی بودم که فقط خنده ام میگرفت ... حس یک عروسکی رو داشتم که صاحبش ازش خسته شده و دیگه دوسش نداره و میخواهد برای همیشه بزارتش توی جعبه و بعد منتقلش کنه به انباری و بعد کم کم از یاد ببرتش
یادته توی کوچه باهم صحبت کردیم ... التماسم یادت میاد؟ ... ازت خواهش کردم بزاری ثابت کنم گفتی که دیگه هم حرفش رو نزن
یادته گریه هامون؟ ... میدونم تو هم شکستی داغون شدی ... اما از من هیچی نمونده من لـــــــه شدم
خوشحالم برای آخرین بار که داشتی ازم خداحافظی میکردی ... دستم رو دراز کردم اومدی دست بدی گرفتمت توی بغلم
برای آخرین بار با تمام وجود حست کردم که تا همیشه توی تک تک ذهنم بمونی
5 یا 5:30 بود رسیدم خونه ... سکانس اول : لیز خوردن توی راه رو سکانس دوم : گریه گریه گریه گریه
سکانس سوم : یک حرکت سریع و 3تا خط روی رگ
( کلیک کن روش)
سکانس چهارم : گریه و سرازیری خون از 3تا خط کوچک
دلم میخواست تیغ راحت تر میبرید و خلاصم میکرد
میدونی دیگه شب ها نمیتونم راحت بخوابم ... تا چشمم رو میبندم میای توی فکرم ... تا صبح هزار بار بیدار میشم
فقط میتونم عروسکم رو که برای تولدم خریدی رو صفت بغل بگیرم تا شاید آروم بشم و بخوابم ... اگه زبون داشت فُشم میداد که چرا انقده صفت بغلش میکنم
دیگه جدیدن سرم درد نمیگیره ... به جاش تا دلت بخواهد قلبم تیـــــــر میکشه
الان چند روزه گوشیم رو شارژ نکردم چون شارژش پره ... چون نیستی که دقیقه به دقیقه باهات صحبت کنم و ازت خبر داشته باشم
دلم میخواهد میون این همه زنگی که میزنم یکبارش رو برداری ... خسته شدم از شنیدن بوق آزاد پشت سرهم
میدونی دلم هوای کجا رو کرده ... اون سربالایی اون خیابون رو ... میدونی که کجا رو میگم؟ سربالایی که نصفه شب راه افتادیم کلی میترسیدم و تو شعر میخوندی تا نفهمیم چطوری میرسیم اون بالا ... به عشق اینکه فرداش وقتی برمیگردیم سرازیریه و دیگه خسته نمیشیم
دلم هوای کنار اون دریاچه رو کرده که توی روز بارونی کنارش کلی باهام حرف زدی ... گفتی گذر زمان همه چیز رو درست میکنه
از اون روز خیلی گذشت ... شد شب کریسمس ... یادته چقدر برامون مهم بود چقدر خوش گذشت ...بازم سپردیم دست زمان
همین گذر زمان بود و فرصت های ما برای درست شدن همه چیز ... همین گذر زمان بود که تورو دو دستی ازم گرفت
همین دوست ها و اطرافیانمون بودن که معلوم نبود چی بهشون میرسه که کمر به نابودی ما بستن به هر شکلی
خسته ام و داغون از تک تک لحظه هایی که بدون تو سپری میکنم ... از این همه آدمک ... از اینکه دیگه توی یادت نیستم
دلم میخواهد برگردی پیشم ... نمیخواهم روزی پشیمون برگردی ... نمیخواهم روزی بیای که دیر باشه ... نمیخواهم تورو با کسی ببینم
اگه خواستی روزی با کسی باشی اول دست هات رو بگیر بالا به آسمون از ته دلت آرزو کن که من مرده باشم
خیلی از خود راضیم میدونم خیلی پرتوقع ام میدونم ... دعا نکردی خودم دعا میکنم ... به اونی که میپرستی طاقت دیدن اون روز رو ندارم
راستی مراقب مارال من باش ... دلم براش تنگ شده ... یادته هر وقت زنگ میزدم حالش رو میپرسیدم میگفتی : دخترم نشسته تلویزیون میبینه ... دخترکت هدیه ولنتاینت بود ... مراقبش باش
دوست دارم مثل قبل ... دوستم داری مثل قبل؟
حرفهام هنوز مونده ... اما دستم دیگه کشش نوشتن نداره ... هرچی آرزوی خوبه برای تو عزیز
چی باعث شد که بره؟
پاسخحذفیا چی کار کردی؟؟
چی به گوشش رسید؟؟؟
اینا رو نوشتم چون خیلی برام سواله
اگه دوس نداشتی میتونی جواب ندی
ولی من دوس دارم بدونم
مرسی
و اینکه در آخر
زمان هر غیر ممکنی رو ممکن می کنه
میناااااااااااا بزنمتتتتت؟؟؟هوووم؟؟؟یه بار دیگه بری بشینی گریه کنیاااا اونوخ....دیگه نه من نه بازم من...دختر خل چل دیفونههههههه واسه هزار و شونسدمین بار خدمتت عارضم نکن این کارارو با خودت دخترررر:)
پاسخحذفminaaaaaaaaaaaaaa ashkam daromad:((...vali enghadkhodeto aziyat nakon
پاسخحذفkhodeto aziat nakon rasme zeendegi ine.hichvaght onjori ke dost dari pish nemire http://www.youtube.com/watch?v=mICKG1d-Xx4&feature=PlayList&p=F74077974D8ABE6D&playnext_from=PL&playnext=1&index=10
پاسخحذفino gosh kon.
morteza pashai mibakhshamet
پاسخحذف