
مـ ـن عـ ــاشـــ ـ ـــق مــَ ــ ــ ـ ـ ــــردی شُـ ـــدم کــ ـ ـ ـ ـــه
جهـــان برای چشمـــ ـ ـان ـ او خــ ـلق شد و ساکــ ــــن نــــــماند
من عـــاشــق مــَـ ـــردی شــدم که دسـ ــتانش پـــر ترانـــ ـــه بود
عـ ـ ــاشــق کـ ــه می شوم نگـــ ـ ــ ــران می شود!!!
تو عاشـــق زنی شــدی که از نـ ــگاه _ پــر تـــــ ــردیدش چیزی نمـ ـی فهمی
تو عـــاشــق زنی شدی وقتی در آغـــــوشت می خــ ـوابد شــــاعر می شوی
تو عــــاشـــق زنی شدی که دودلی هاش دیـ ــوونـت می کنه هـــــــمین روزا
تو عـــاشـــق زنی شدی که غـ ـمگین ترین چشمـ ـای _جهــ ـان از آن ـ اوست
.
.
.
پ.ن : مدتهاست که ماه در چشمانت یخ زده ... و من تبعیدی سرزمین یخ زده چشمهانتم مـ ـ ـ ـاه من
من قبل از بودنت عـــــــــاشق ـ چشمــ ـــــ ـــانت بوده ام
و تــــ ــ ــــو قبل از دیدنـــــ ــــــــ ـــم دلـ ــــواپس ـ مــــ ـــــــن
مـــ ـ ــــن قبل از تولد عـ ــاشق خنـ ـ ــ ـــده های تـــ ــــو بودم
و تــــ ـ ــــو قبل از خواندن ـ من دلســپرده ی پرسـه های بارون
و مــن خوابــــزده ی تـوام
و تـــو هـــــم پای مــن ...
و این تموم ـ ماجرا نیست/!!...
بوی ـ توطـــــئه به مشامم می رسه . . .
همه ی عالم دست به یکــــــــی کردند که من و تو عاشـــــق ـ هم باشیم !
پ.ن: ایـستاده ام در مـرز تـیـره - روشــن ِ شـرمی زنـانه تا بازنشناسی ام
هرچـنـد که در مـن تمام ِ تــوست و در تـو تمام ِ آنچه دوست میدارم
پ.ن : آخه انقدر زنجیری کدوم دیونه ای رو دیدی ؟
پ.ن: وقتی نيستی ... مثل سيگاری ناشی ، که آتش گرفتن بلد نيست ... کلافه ام
حاشیه کاغذ : اين چشمهاي نازي كه تو
هر شب مي گفتي مي بوسيشان
تا بخوابند ...
اين شبها عجيب سراغت را مي گيرند رفيق
تو بگو جوابشان را چه بدهم؟
بعضی وقتا دوست دارم وقتی خوابی فقط تماشاتــ کنم بعد تو با چشای بسته یه لبخند بزنی بگی بیدارمـــا بگیر بخوابـــ
دلم از اون شبا می خواد که خودمو الکی به خواب بزنم
بیای بالا سرم که فک کنی خوابم نیگــام کنی و من از سنگینی نگــ ات پُر شم
بعد بیای جلو
آروم آروم
بخوای نزدیکــ شی
یه نفس بینمون فاصله باشه
بگم هوی کجــا
بیدارمــــا :دی
:))
بیا از جدی بودن سطرهایمان ؛ به پاورقی برویم
با یک ستاره (*)
آنجـــا به من بگو
آغوشت چقدر جا دارد؟
دلـ نوشت : تو هنوز رویای بارونی پروانه ی زخمی چشمــای منی
درد نوشتــ : بعضی وقت ها باعث سر دردی میدونستی؟
حس بی تفاوتی داری شاید
تقریبا همه چیز خوبه...این روزها بیشتر خوشحالم سعی میکنم آروم باشم و بیشتر آهنگ شاد گوش کنم
فک کن اهنگ ایول به ولت از تتلو و طعمه رو میزارم با صدای بلند .. حالا بیا وسط قرش بده:دی
میدونم خل شدم نمیخواهد به روم بیاری رفیق
اما همچنان حساس و پراسترس با چاشنی معد و سردرد
لعنت عالم به این کارهای اداری که این چند روز کشت مارو ... اما تجربه خوبی بود آدم میفهمه زندگی الکی و راحت نیست
1 mina in range zard cheshamo mizane chon sar dard daram shadid
پاسخحذف2 mese hamishe ziba neveshti
چه قشنگ از چشم ها گفتی....عاشق وقتی عاشقه به معنای واقعی که بتونه به درک چشم ها برسه...
پاسخحذفعالی بود عزیزم...لذت بردم....ممنون
کسی که برای تو می نویسد یا خیلی شاعر است یا خیلی عاشق !
پاسخحذفمن شاعر نیستم , شعر گفتن هم بلد نیستم ؛ فقط گه گداری برای دل خودم کاغذهای سفید بیچاره را خطی سیاه می کشم تا اینکه یادگار می شوند و می مانند برای همیشه توی کوچه پس کوچه های اشک ها و خنده هایم !
***
برایم سوال است ؛ من که شاعری نمی دانم پس چگونه برایت می نویسم؟
شاید من یک " عاشق " هجران دیده ام.
اما خوب که فکر می کنم , می بینم : من , زمینی ام و عشق , آسمانی ! آسمان , بلند است و دست ما , کوتاه ! چگونه قد زمین به آسمان برسد ؟
اما گاهی همین دل های کوچک و دست های کوتاه , زمین را رها می کنندو آبی ِ آبی مثل ِ خود ِ آسمان می شوند و می بارند و " واژه" می شوند.ناگهان عشق بزرگ می شود و آسمانی ! تازه آن موقع است که می بینی چقدر عاشقی !
***
با اعظم موافقم
پاسخحذفعالی بود
ایول به ولت!!!:)